بإسم رب الجمیل
بیانات بهعنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران
در چهلودومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک
اما سؤالی که هیچ پاسخ قانع کنندهای برای آن نمیتوان یافت این است که چرا
شورای امنیت سازمان ملل، ارگانی که اساساً برای مقابله با تجاوز و تأمین
امنیت بینالمللی به وجود آمده، در قبال این تجاوز به کلی وظیفهی خود را
از یاد برد و حتی ضد آن عمل کرد؟ خوب است همه بدانند که شورای امنیت در
شروع حملهی عراق - که در جبههای به عرض هزار کیلومتر واقع شد - هیچ
عکسالعملی نشان نداد. ارتش عراق ظرف یک هفته مرزهای بینالمللی را
درنوردید، و در برخی از نقاط تا عمق هفتاد،هشتاد و نود کیلومتر پیش رفت، و
در آن مستقر شد، و چنانکه برخی از سران عراق گفتند، با این نیت که هرگز از
آن خارج نخواهد شد. تنها پس از این بود که اولین قطعنامهی شورای امنیت
صادر شد. ۲۸ سپتامبر، ۱۹۸۰. این قطعنامه نه به تجاوز اشاره کرد، نه به
اشغال و نه بازگشت به مرزهای بینالمللی را لازم شمرد؛ بلکه به جای این همه
با کمال تعجب طرفین را به عدم توسل بیشتر به زور دعوت کرد. این عبارت در
حقیقت از آنچه تا آن روز توسط قوای قهریهی عراق تصرف شده بود چشمپوشی
میکرد، و فقط از او میخواست بیش از آن پیشروی نکند، و از ایران نیز میخواست
که از جنگ برای عقب راندن متجاوز خودداری کند.
این اولین اقدام شورای امنیت بود، که در آن وظائف اصلی شورا - یعنی
نگاهبانی از صلح و امنیت بینالمللی به شکل زشت و تأسفانگیزی - بوسیلهی
خود آن شورا پایمال میشد. پس از آن شورای امنیت را سکوتی مرگبار فرا گرفت، و
تا آزادی خرمشهر
- عملیاتی که در آن ستون فقرات نیروهای اشغالگر شکست، و هزاران نفر از
آنان به وضع ذلتباری اسیر شدند - جنگ خونین و مستمری را که خبرهای آن در
صدر اخبار جهان بود فراموش کرد. در این مدت قهرمانیهای ملت ما و شکلگیری
نیروهای رزمندهی ما، سر بر آوردن یک نیروهای جوان، انقلابی و تعیین کننده
را در منطقه خبر میداد، و قدرتهای جهانی را از دست یافتن به هدفهای شومی که
در حملهی عراق به ایران جستجو میکردند به کلی مأیوس ساخت. این بود که بار
دیگر شورای امنیت به یاد جنگ ایران و عراق افتاد. چند هفته پس از فتح خرمشهر
دومین قطعنامهی شورا صادر شد؛ ۱۲ ژوئیه، ۱۹۸۲. این قطعنامه بازگشت به
مرزهای بینالمللی را درخواست میکرد. یعنی چیزی که بخش اعظم آن با فداکاری
ملت ما و با شجاعت بینظیر رزمندگان ما خود حاصل شده بود. در این قطعنامه
نیز نه سخنی از تجاوز، نه نامی از متجاوز، نه یادی از خسارتها و چارهای
برای جبران آن و نه بالأخره تضمینی برای امنیت و ثبات حقیقی و تنبیهی برای
عامل ناامنی وجود نداشت. بار دیگر ما خود را در تلاش برای احقاق حق خود
تنها یافتیم. تا امروز شورای امنیت همواره در مورد جنگی که بر ما تحمیل شده
با همین روش موضع گرفته است.من باید به همهی جهان و مخصوصاً به ملت بزرگ امریکا اعلام کنم، که حضور
نظامی تهدید کنندهی امریکا در خلیجفارس تنها یکی از خصومتهای آشکار رژیم
ایالات متحده با ملت ماست.
تاریخ ملت ما در فصلی سیاه، تلخ و خونین آمیخته به انواع دشمنیها و
کینهورزیهای رژیم امریکاست. بیستوپنچ سال حمایت از رژیم دیکتاتور و جلاد
پهلوی، با آن همه جنایاتی که وی نسبت به ملت ما مرتکب شد. غارت اموال این
ملت با همدستی شاه، مقابلهی جدی با انقلاب در آخرین ماههای عمر رژیم شاه و
تشویق وی به سرکوب تظاهرات میلیونی مردم. کارشکنی نسبت به انقلاب به وسائل
گوناگون در اولین سالهای پیروزی، تماس تحریکآمیز سفارت امریکا در تهران با
عناصر ضدانقلاب، کمک به کودتاچیان، کمک مستمر به عناصر تروریست و ضدانقلاب
در خارج از کشور، بلوکه کردن نقدینهها و اموال ایران و عدم تحویل اجناسی
که بهای آن مدتها قبل دریافت شده است، عدم تحویل اموالی که شاه از
بیتالمال برداشته و به نام خود در بانکهای امریکا گذارده بود، تلاش برای
محاصرهی اقتصادی و ایجاد جبههی متحد غرب علیه ملت ما، حمایت آشکار و مؤثر
از عراق در جنگ علیه ما و بالأخره لشگرکشی بیمنطق قلدر مآبانه به
خلیجفارس و در خطر قرار دادن جدی امنیت و آرامش منطقه.
اینها بخشی از
ادعانامهی ملت ما علیه رژیم ایالت متحدهی امریکاست. ادعا نامهای که
میتواند کلیهی ادعاهای صلحطلبی و اظهارات سران این رژیم در مورد حُسن
نیّت نسبت به جمهوری اسلامی را - که ظاهراً هدفی جز حل مشکلات داخلیشان
ندارد - مورد تردید جدی قرار دهد.۱۳۶۶/۰۶/۳۱